وای خدا باز این امتحانا لعنتی شروع شدن !
گرچه ما که از 5 روزی که میریم مدرسه 6 روز امتحان میدادیم ولی امتحانای ترم یه بدبختیه بزرگه !
جالب اینجاست از بس ازمون امتحان گرفتن دیگه غده فوق کلیم ترشحی نداره !! کلا استرس ندارم !
از این لحاظ خیلی بده!
شنبه که ریاضی اولین امتحانمون بود سخت نبود نسبت به امتحانای کلاسی ...
قرار بود ساعت 9:45 شروع شه که 10:30 شروع شد!
تو راه رو بغل بخاری با غزل حرف میزدم که فقط دیدم یه موشه سیاه جلو چشام بالا پایین میره !
منو بگو تا 2 ثانیه اول نفهمیدم چیه !
ثانیه سوم دیدم موشه ! ثانیه 4 و 5 هم تفریحی جیغ زدم!
بعدش که جیغم تموم شد و تقریبا همه تو سالن داشتن نگاه میکردن که در حدود 100 نفر بودن ! برگشتم ببینم این شیزوفرنی کی بود !
دیدم یکی از دوم ها که قدش تغیربا 180 و ابرو های برداشته و باریک داره نیشش هم تا کجا بازه یه موش پلاستیکیه سیاه گرفته دستش !
خلاصه روحیم تقویت شد حسابی رفتم داخل کلاسی که پرتم کرده بودن اونجا! کلا همه کسایی که فامیلیشون اولش م داشت اونجا بودن از جمله من!
منه بیچاره هم ردیف اول انداخت با شماره 86! (یه بارم نشده بشم 88 ! شمارم تو صندلی کلاس هم 77 هستش! )
خلاصه امکان تقلب صفره!
امتحانو دادیم اومدیم بیرون کلا اخلاق بچه ها اینه امسال که نمیزارن بعد امتحان راجبش حرف بزنیم ! بنا براین بحث الکی کردیم! از جمله گربه حیاط مدرسمون به اسمه فریبا !
فریبا یه گربه نازبود که الان 1 ماهه گم شده از اول سال تو مدرسمون بود ! بچه ها بهش پفیلا و یامی میدادن ! صبح ها دنبال من میکرد ! بچه ها با کفشاشون که توپاهاشون بود! نازش میکردن !!
خلاصه محبوب بود واسه خودش اما الان یه ماهه نیس دیگه! احتمال داده شده توسط دفتری ها خورده شده !
بعده امتحان ده دقیقه حرف زدیم و بعد رفتم خونه! خونه که رسیدم برای بار دوم صبحانه خوردم!
بعدش احساس گلو درد شدیدی که از صبح داشتم اذیتم میکرد ! مامان یکم از دارو های گیاهی بهخوردم داد ! بعدش الکی وقتمو هدر دادم ! تا امروز صبح که تازه یادم افتاد ای داده بیداد دینی دارم فردا!
زود 8 تا درسو خوندم طوری که الان دو دور تموم شد ! الان دیگه احساس میکنم که غده فوق کلیم داره ترشح میکنه چون بد جور استرس گرفتم!